bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۸۸۷۳

عباس عبدی>ويژگي اصلی راديکاليسم سياسي

تاریخ انتشار: ۱۵:۰۰ - ۲۴ دی ۱۳۸۸


یادداشت عباس عبدی درباره رادیکالیسم سیاسی.

راديکاليسم سياسي در شرايط کنوني به لحاظ ارزشي مطلوب تلقي نمي شود و بار منفي دارد، بنابراين در يادداشت حاضر هم از همين زاويه به آن نگاه مي کنم و مي کوشم از ديدگاه خودم اصلي ترين ويژگي آن را معرفي کنم و توضيح دهم که ساير ويژگي هاي راديکاليسم برآمده از همين ويژگي است. ريشه ذهني راديکاليسم سياسي از ترکيب چند گزاره تشکيل مي شود. اول «حق دست يافتني است»، دوم فقط هم «يک حق وجود دارد و نسبي نيست»، سوم «ساير موارد باطل است» و چهارم « حق بر باطل بايد غلبه کند» و در اين ميان اين گزاره محذوف هم وجود دارد که «من به حق دست يافته ام.» نتيجه ترکيب اين چند گزاره به زبان روشن چنين مي شود که من حقم و ديگران باطل و باطل بايد حذف شود. البته برخي از اين گزاره ها مي تواند درست باشد اما آنچه خطرناک است ترکيب مجموعه آنهاست. 

چنين انديشه يي در سياست رنگ و بوي راديکال پيدا مي کند، زيرا کمتر فردي پيدا مي شود که قادر باشد همه مردم را براي مدت طولاني با آنچه خود آن را حق مي پندارد، همراه کند. بنابراين براي حفظ برتري خود ناگزير از اعمال زور براي پيش بردن سياست حذف ديگران مي شود؛ هدفي که تحقق يافتني نيست و اگر هم در کوتاه مدت محقق شود، در ميان مدت آثار منفي خود را نمايان مي کند. راديکاليسم سياسي مترادف با اراده گرايي محض است. گويي که جامعه و مردم چون موم نرم هستند و سياستمدار راديکال فقط بايد اراده کند که اين موم را چگونه شکل دهد.
 
راديکاليسم سياسي در جريان عمل به گناه مي افتد، همچنان که امام علي(ع) به روشني بر اين نکته تاکيد مي کند؛ «کسي بيشترين خسارت را مي بيند که جسم خود را در جست وجوي آرزوهايش فرسوده مي کند، بدون اينکه قانونمندي هاي امور با اراده او هماهنگ باشند. پس او با افسوس از اين جهان مي رود و با بار گراني از گناهان به آن دنيا وارد مي شود.» راديکاليسم سياسي هم در سياست داخلي مصداق دارد و هم در سياست خارجي. بدترين نوع راديکاليسم سياسي، از سوي خمرهاي سرخ کامبوج اعمال شد که ميليون ها انسان را به کام مرگ کشاند و نتيجه مطلوب مجريان آن را در پي نداشت؛ سهل است که اکثراً به پاي ميز محاکمه کشيده شدند.
 
نازي ها و فاشيست هاي اروپايي و همچنين کمونيسم استاليني و روسي مصاديقي مهم از راديکاليسم سياسي هستند. سياست هاي خارجي ايالات متحده در ويتنام مصداق ديگري از سياست راديکال بود. در ايران نيز شاه از سياستي راديکال تبعيت مي کرد هنگامي که اعلان کرد مخالفان وي يا به زندان بروند يا به خارج و به همه مخالفان خود از روشنفکران و دانشجويان تا روحانيون توهين کرد و آنان را تحقير کرد و همه را ناديده گرفت و به معناي روشن کوشيد آنان را از صحنه سياست حذف کند. سياست حذف، نتيجه ترکيب گزاره هاي مذکور است و خشونت پايه و اساس چنين سياستي خواهد بود.

البته معناي حذف لزوماً اين نيست که ديگران نابود شوند، بلکه اجبار ديگران به پذيرش قواعد و اصول زندگي يکسان و ناديده گرفتن آنان نيز يکي از وجوه حذف است. بنابراين هر شعار يا ايده يي که بر پايه واحد بودن حق و ضرورت تبعيت همه از يک شيوه بنا شود، سياستي راديکال و در نهايت شکست خورده نيز هست. البته بعضي افراد سياست راديکال را معادل تغييرات اساسي و بنيادين مي دانند. به نظر من اين نگاه نيز ريشه در همان گزاره فوق دارد. وقتي ما خواهان تغييرات بنيادي و ريشه يي مي شويم که اولاً بر حق و درست بودن خود ايمان و يقين داريم، در غير اين صورت اگر کمي هم در اين برداشت شک داشته باشيم، لازم است احتياط کنيم و از دست زدن به تغييرات ريشه يي پرهيز کنيم.
 
ثانياً تغييرات ريشه يي را براي آن مي خواهيم که به قول حافظ «طرحي نو دراندازيم» و به سرعت انسان جديدي خلق کنيم و اين همان آرزوي ناشدني است؛ آرزويي که براي رسيدن به آن دچار گناهان متعدد خواهيم شد. اگر ذهنيت حذف ديگران را از سر بيرون کنيم و بپذيريم که در عرصه داخلي هيچ گروهي نمي تواند گروه ديگري را حذف کند و لاجرم بايد در کنار هم زندگي مسالمت آميزي داشته باشيم، در اين صورت سياست راديکال از جامعه رخت برخواهد بست. در عرصه بين المللي نيز بايد همين تصور را داشت و اين به معناي ناديده گرفتن اختلافات نيست؛ اختلافاتي که حتي المقدور بايد از طريق گفت وگو و بده بستان به نتيجه رساندشان.

آنچه نوشته شد محدود کردن راديکاليسم سياسي به امري ذهني نيست، چراکه به نظر من ساختارهاي اجتماعي و اقتصادي نقش مهمي در شکل گيري اين ذهنيت راديکال دارند که در اين يادداشت فرصت پرداختن به آنها نيست، اما اجمالاً بايد گفت براي پرهيز از راديکاليسم سياسي و ذهنيت راديکال بايد ساختارهاي ايجاد کننده آن را هم حذف کرد.

برچسب ها: عبدی رادیکالیسم
bato-adv
bato-adv
bato-adv